حیدریون

پایگاه اطلاع رسانی هیئت حیدریه شهرستان خوانسار

حیدریون

پایگاه اطلاع رسانی هیئت حیدریه شهرستان خوانسار

حیدریون
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۷
روابط عمومی هیئت

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۹
روابط عمومی هیئت

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۶
روابط عمومی هیئت

ولادت مولی الموحدین ، علی ابن ابی طالب بر شیعیان مبارک


تو ای سرچشمه پاکی و رادی

که فطرت را، زجانت آب دادی

تو نوری ، دیگران شام سیاهند

تو فریادی و دیگر ها ، چو آهند

تو صبح روشنی ، ما کلبه غم

تو شادی ، ما سیاهیهای ماتم

تو از نور خدایی ، ما زخاکیم

تو دریایی و ما تیره مغاکیم

تو جان مطمئنی ، ما پریشیم

تو از خود رسته ، ما در بند خویشیم

مگر تو دیگری ، ما نیز ، دیگر

شگفتا از تو و الله اکبر

چه میگویم "تو و ما" ، این روا نیست

همانا جز قیاسی نابجانیست

خرد خندد بر این ناپخته سنجش

دل افتد زین "تو و مایی" به رنجش

تو مرد هرچه ای ، ما خویش هیچیم

همان بهتر که با مردان نپیچیم

تو "هر چندی" ، تو "هر گاهی ، تو بیشی

به جز حق و نبی ، از جمله پیشی

فلق خون تو را آب وضو کرد

رخت را قبله گاه آرزو کرد

سحر کز شام ، صبح روشن آرد

اشارتها به چشمان تو دارد

اگر کوهی ، بلند استاده کوهی

سرافرازی ، شکوهی ، بی ستوهی

گر اقیانوس ، اقیانوس آرام

نه آغاز تو پیدا و نه انجام

شب تاریخ را مرغ شبی ، شب

به جز حق حق نداری هیچ برلب

سحر آیینه ای پیش نگاهت

سپیده تیره فرشی پیش راهت

تو چون موسیقی نور ووجودی

جهان را بر لب از نامت ، سرودی

تو آهنگ بلند کهکشانی

فرا خود ، گوش کن ، باری زمانی!

اگر گوشی فرا داریم برچنگ

چه جز نام تو می گوید به آهنگ؟

توانایی ز نامت تاب گیر

سخن از آبرویت، آب گیرد

شرف ، بازوت گیرد تا بخیزد

محبت ، آب بر دست تو ریزد

چه گویم ، "مهربانی مادر توست

بزرگی" چون غلام قنبر توست

بهی ، همسایه ی دیوار کویت

نگاه راستی ، درجستجویت

شجاعت بیم دارد از تو ، آری

که در دست تو بیند ذوالفقاری

چو شمشیر تو با جسمی ستیزد

چنان افتد که هرگز برنخیزد

علی را دشمنی جز تیرگی نیست

در این عرصه ، امید چیرگی نیست

علی را دشمنی ، یکسر تباهی است

سیاهی ، در سیاهی ، در سیاهی است

سیه بادا ستم را روی ناپاک

جهان را ، روزگاران را ، به سر خاک

زمین را تفته بادا دل ، که گاهی

در آن ، نآن تفته دل، می کرد آهی

زمان ! خاکت به سربادا شب و روز

تو بودی و علی را دل پر از سوز؟

فلک رقصان ز آهنگ علی شد

علی در هرچه آمد منجلی شد

جهان موسیقی شیدایی اوست

زمان لبریز ، از مولایی اوست

بگو مهر علی ، مهری است خاتم

نگردد نامه ات بی آن فراهم

علی گل ، وین جهان چون شبنم اوست

خدا داند که دریا یک نم اوست

چراغ آفتاب عالم افروز

بود چون شعله ای زان آتش و سوز

دل هر ذره از مهر علی پر

جهان چون یک صدف ، مهر علی در

به مهرش ، مهربانی وام دارد

ز نامش گفته شیرین ، کام دارد

کجا داند کسی ، روح علی چیست؟

که می داند علی چون و علی کیست؟

جهانی پیش رویش ،ذره ای نیست

خدا ، تنها خدا داند علی کیست

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۲۴
روابط عمومی هیئت

کرامتی از ارباب ...

مرحوم حاج ملا آقا جان می فرمود
در سفر کربلائی که چند سال قبل مشرف بودم و شبها در ایوان حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) می خوابیدم و معمولا" اول شب به زیارت حضرت اباالفضل ( علیه السلام) می رفتم، در یکی از شبها وقتی وارد صحن حضرت ابا الفضل ( علیه السلام) شدم، دیدم دو نفر جوان مثل اینکه با هم نزاعی دارند و در مقابل حرم به طوری که ضریح دیده می شد ایستاده اند، یکی از آنها خواست کلامی بگوید که به زمین خورد و بیهوش شد. دومی هم فرار کرد.
مردم دور او که به زمین خورده بود جمع شدند و او را شناسائی کردند و گفتند: از فلان قبیله است، رئیس آن قبیله را خبر کردند آمد پیرمردی بود. 
به او گفتم: او اشاره به قبر حضرت اباالفضل ( علیه السلام) نمود و می خواست چیزی بگوید که دیگر نتوانست و به زمین افتاد. 
رئیس قبیله گفت: او مورد غضب حضرت اباالفضل ( علیه السلام) واقع شده؛ زیرا بدنش کبود شده و استخوانهایش خرد گردیده است.
او را ببرید به صحن حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) که اگر راه نجاتی داشته باشد از آنجا خواهد بود.
دوستانش او را به دوش کشیدند و به صحن حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) بردند.
دو شبانه روز در کنار یکی از غرفه ها به حال اغما افتاده بود، شب سوم که من هم نزدیک او می خوابیدم و منتظر بودم که امشب یا باید او از دنیا برود و یا از این وضع نجات پیدا کند؛ زیرا شخصی که مورد غضب واقع شده،بیشتر از سه شبانه روز زنده نمی ماند. 
ناگاه دیدم به خود تکانی داد و برخاست و نشست. افرادی که محافظ او بودند، از او پرسیدند: چه می خواهی؟ 
گفت: ریسمانی بیاورید و به پاهای من ببندید و مرا به طرف حرم حضرت اباالفضل ( علیه السلام) بکشید. 
این کار را کردند در بین راه نزدیک صحن حضرت اباالفضل ( علیه السلام) درخواست کرد که فلان مبلغ را به فلانی بدهید. و همان مقدار هم تصدق از طرف من به فقراء اتفاق کنید.
دوستانش این عمل را تعهد کردند که انجام دهند سپس از در صحن دستور داد ریسمان را به گردنش ببندند و با حال تذلل عجیبی او را وارد حرم کردند.
وقتی مقابل ضریح حضرت اباالفضل ( علیه السلام) رسید، کلماتی به زبان عربی گفت که خلاصه اش این است:
آقا از تو توقع نبود که این گونه آبروی مرا ببری و مرا بین مردم مفتضح نمائی.

در این موقع رئیس قبیله رسید و او را بوسید و ابراز خوشحالی کرد. مردم از اطرافش پراکنده نمی شدند و نسبت به او که دوباره مورد لطف حضرت اباالفضل ( علیه السلام) واقع شده بود،ابراز علاقه می نمودند. 
من صبر کردم تا کاملا" دورش خلوت شود،به او گفتم: من از اول جریان تا پایان آن با تو بوده ام بعضی از قسمتهای سرگذشت تو را نفهمیده ام، مایلم برایم تعریف کنی.
گفت: آن جوان که با من وارد صحن شد مدتی بود از من مبلغی پول طلب داشت، آن شب زیاد اصرار می کرد که باید طلب مرا همین الآن بپردازی، من ناراحت شدم به او گفتم: از من طلبی نداری. 
گفت: به جان اباالفضل ( علیه السلام) قسم بخور، من بی حیائی کردم خواستم قسم بخورم که دیگر نفهمیدم چه شد تا امشب که درد و ناراحتی و فشار فوق العاده ای داشتم.
درهمان عالم بیهوشی می دیدم که برای تشریفات عبور شخصی به حرم حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) مراسمی قایل می شوند ، سئوال کردم چه خبر است ؟ یکی از آنها گفت حضرت ابالفضل ( علیه السلام) به زیارت برادرش حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) می آید. 
من برای عذرخواهی خود را آماده می کردم که دیدم حضرت اباالفضل ( علیه السلام) بالای سر من ایستاده و با نُک پا به من می زند و می فرمایند :
برخیز، به در خانه ای آمده ای که اگر جن و انس به آن متوسل شوند، محروم بر نمی گردند. 
از همان جا حالم خوب شد و امیدوارم دیگر این گونه جسارت به مقام مقدس حضرت اباالفضل ( علیه السلام) نکنم.
منبع:
پایگاه یا مجیر
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۴۹
روابط عمومی هیئت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۳۱
روابط عمومی هیئت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۳۱
روابط عمومی هیئت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۳ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۳۵
روابط عمومی هیئت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۰۳
روابط عمومی هیئت

بسم رب الحسین

با سلام خدمت بازدیدکنندگان محترم . ضمن عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن میلاد حضرت زینب کبری ، بدینوسیله به اطلاع دوستان می رسانیم از این تاریخ به بعد ، در بازه های زمانی متفاوت ، بخشی تحت عنوان چراغ هدایت که به بیان احادیث گهربار مولایمان حسین بن علی (علیه السلام) میپردازد به این پایگاه اضافه می گردد .

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۴۲
روابط عمومی هیئت